www.iiiWe.com » داستان مادر زن

 صفحه شخصی روح اله حیدری   
 
نام و نام خانوادگی: روح اله حیدری
استان: اصفهان - شهرستان: اصفهان
رشته: کارشناسی برق
شغل:  دانشجو
تاریخ عضویت:  1390/02/14
 روزنوشت ها    
 

 داستان مادر زن بخش عمومی

24

زنى سه دختر داشت که هر سه ازدواج کرده بودند.

یکروز تصمیم گرفت میزان علاقه ‌اى که دامادهایش به او دارند را ارزیابى کند.

یکى از دامادها را به خانه‌اش دعوت کرد و در حالى که در کنار استخر قدم مى‌زدند از قصد وانمود کرد که پایش لیز خورده و خود را درون استخر انداخت.

دامادش فوراً شیرجه رفت توى آب و او را نجات داد.

فردا صبح یک ماشین پژو ٢٠۶ نو جلوى پارکینگ خانه داماد بود و روى شیشه‌اش نوشته بود :

« متشکرم! از طرف مادر زنت »

زن همین کار را با داماد دومش هم کرد و این بار هم داماد فوراً شیرجه رفت توى آب وجان زن را نجات داد.

داماد دوم هم فرداى آن روز یک ماشین پژو ٢٠۶ نو هدیه گرفت که روى شیشه‌اش نوشته بود:

«متشکرم! از طرف مادر زنت»

نوبت به داماد آخرى رسید.

زن باز هم همان صحنه را تکرار کرد و خود را به داخل استخر انداخت.

اما داماد از جایش تکان نخورد.

او پیش خود فکر کرد وقتش رسیده که این پیرزن از دنیا برود پس چرا من خودم را به خطر بیاندازم.
همین طور ایستاد تا مادر زنش درآب غرق شد و مرد…

فردا صبح یک ماشین بى‌ام‌و آخرین مدل جلوى پارکینگ خانه داماد سوم بود که روى شیشه‌اش نوشته بود:

« متشکرم! از طرف پدر زنت »

دوشنبه 9 خرداد 1390 ساعت 12:03  
 نظرات    
 
مهدی نوروزی 20:14 دوشنبه 9 خرداد 1390
6
 مهدی نوروزی
جالب بود
حامد رحیمی 20:57 دوشنبه 9 خرداد 1390
10
 حامد رحیمی
بابا داماد سوم خیلی نامرد بوده نباید این کار رو می کرد!!! :)
احترام مادر زن خیلی واجب هستش
:)
مهدی ناظمی 21:25 دوشنبه 9 خرداد 1390
10
 مهدی ناظمی
واقعا اخر داستان غیر قابل پیش بینی بود...ممنون حیدری جان.میخواستم رای منفی بدم ولی دیدم با خاکستر کار نداشتید موفق دادم....ممنونم
روح اله حیدری 21:28 دوشنبه 9 خرداد 1390
9
 روح اله حیدری
دوستان میدونید که این فقط داستانه و هدف نشاندن لبخند روی لب های شماست
ممنون
ش ب 01:41 سه شنبه 10 خرداد 1390
9
 ش ب
ممنون
اظهار علاقه و دوستی نسبت به کسی یک رابطه دو طرفه است و از طرز نگاه، برخورد و احساس طرفین نسبت به همدیگر قابل مشاهده است و نیازی به این کار ها نیست.
اگر کسی خانمش را دوست داشته باشد مطمئن باشید مادر خانمش را بیشتر دوست دارد چون در دامن او پرورش یافته است و اصلا بیان چنین چیزهایی به مخیله اش خطور نخواهد کرد.
احترام بزرگتر همیشه واجب است و مهم نیست چه نسبتی با انسان داشته باشد.
یحیی بهمنی 09:27 سه شنبه 10 خرداد 1390
5
 یحیی  بهمنی
حیدری جون؛ رو خط قرمز راه میری! مواظب باش!
ولی خندیدیم!
مژگان فدایی 14:25 سه شنبه 10 خرداد 1390
7
 مژگان  فدایی
بنده بانظر مهندس بهنامی نیا موافقم.فکرکنم اگر پای مادر زن ومادر شوهر وعمو و دایی و..... به مزاح هامون باز نشه خیلی بهتره.
ممنون
روح اله حیدری 22:47 سه شنبه 10 خرداد 1390
6
 روح اله حیدری
آقای بهمنی عزیز ممنون که اخطار دادی !
آقای بهنامی نیا مطمئنا همینطور هست که شما می فرمائید و بنده نبایستی داستانی رو که به شخص خاصی مربوط بود، میذاشتم
خانم فدایی شما هم درست میگین ...
آقایون همون اندازه که خانومشون رو دوست دارن مادر خانومشون رو بیشتر دوست میدارن .
شما بذارین پای بی تجربگی ...
اسماعیل سلطان قیس 14:34 چهارشنبه 25 خرداد 1390
1
 اسماعیل سلطان قیس
کلی خندیدیم مرسی